خانم امتحان چهارشنبه رو کنسل میکنید؟ این اولین جملهای بود که در میان همهمه ورودی باغ توجهام را به خود جلب کرد، سوالی که معلم با مهربانی جواب داد و گفت امتحان کنسله امروز در اردوی دبستان خوش باشید.
از میان زیراندازهایشان که رد میشوم شور و شوق در چهرههایشان نمایان است، گویی بهترین لحظات را کنار دوستانشان سپری میکنند.
معلمها اینجا با بچهها همبازی شدهاند و انگار اردوی دبستان برای آنها هم هیجان انگیز است.
«اردو خیلی جاها ما رو بردن هم تفریحی هم علمی، باغ بانوان هم خيلی رفتیم ولی هر بار که میریم خیلی بهمون خوش میگذره» این جمله را یکی از بچههای پایه ششم میگوید و با دوستش دوباره به زمین بازی برمیگردد.
دو تا از گلهای گلدونه را وقتی که در چمنها رفته بودند دیدم و با آنها هم صحبت شدم در پایه سوم درس میخواندند آوینا که سال اول بود که به گلدونه آمده بود جمله خود را اینگونه آغاز کرد «اینجا خیلی خوبه کلا این مدرسه خیلی حال میده مدرسه قبلیم خیلی خوب نبود.» و دوستش آرمینا صحبتهایشان را اینگونه تمام کرد «ما اردو سینما و خیلی جاها رفتیم که واقعنی بهمون خوش گذشت.»
بازم میان هیاهوی شادشان قدم میزنم اردوی دبستان من را هم هیجان زده کرده است سارا که پایه پنجم است به من میرسد و کمی از مدرسه برایم میگوید «گلدونه خیلی مدرسه خوبیه، معلما خشن نیستن، سرکلاس حوصله امون سرنمیره خیلی هم اردو میبرن.»
سنا که با معلمشان بسیار صمیمی صحبت میکند موقع صحبت از مدرسه به معلم میگوید خانم میشه شما برید تصورم این است که او انتقادی دارد اما جملههایش توجه ام را جلب میکند «مدرسه خوبیه، برای اردوهامون بهترین جاها رو انتخاب میکنند و میزارن راحت باشیم اما اگه میزاشتن گوشی بیاریم خیلی خوب میشد.»
همانطور که دارم سنا رو قانع میکنم که چرا اوردن گوشی ممنوع است دو تا از بچهها یکی از دوستانشان که سال اول است به گلدونه آمده است را بهم معرفی میکنند او میگوید «دو سال قبل جای دیگه ای بودم و امسال به این مدرسه آمدم مدیر، معلم و معلم یار همه خوب هستند و دلم میخواد تا سال ششم همین جا باشم.»
کمی میایستم و بازیهایشان را تماشا میکنم خوراکییشان را صمیمانه تقسيم میکنند، مهربانانه کنار هم راه میروند و دوستانه اردوی دبستان را سپری میکنند روزی که سالها به شادی از آن یاد میکنند.